مجله اینترنتی یه آقایی داره برمی‌گرده تلویزیون که دوسش دارید - سرپی

سرپی: بهرام شاه‌محمدلو در برنامه «بسته پیشنهادی» درباره ساخت فصل دوم «زیر گنبد کبود» گفت: «از همینجا به مخاطبان این نوید را می‌دهم که به زودی قرار است فصل جدید مجموعه «زیر گنبد کبود» ساخته شود و البته برای آن نیاز به پشتوانه مالی دارم.»

حکایتی

دامون قنبرزاده در این باره نوشت: «آقای حکایتی اسم قصه‌گوی ما بود. او روبه‌روی بچه‌ها می‌نشست و از کتاب قصه‌ها، چیزهای پرنشاط و آشنایی می‌خواند؛ از باغ بزرگ، گل قشنگ، شیر و پلنگ، موش زرنگ و… او در شهر قصه‌اش زندگی می‌کرد و ما کودکان را نیز به آن‌جا می‌بُرد تا با دنیایش آشنا شویم. او مرد لاغر و استخوانی و مهربانی بود. نمی‌دانم چه حکمتی بود که تمام مجری‌های دوست‌داشتنی ما لاغر و ترکه‌ای بودند. مثلاً آقای مجری (ایرج طهماسب) هم همین شکلی بود. خلاصه آقای حکایتی، با آن چهره‌ی آرام، تلاش می‌کرد دنیای متفاوتی برای ما بسازد.

ما بزرگ شدیم و دنیا هم فرق کرد. متأسفانه آن داستان‌های جذاب و جمع‌وجور و پرنکته، در دنیای متفاوتی که تجربه‌اش می‌کنیم انگار دیگر کارایی ندارد؛ شیر و پلنگ‌ها را به اسارت درآورده‌اند، موش‌ها در میان زباله‌ها می‌لولند و شهر را به تسخیر خود در آورده‌اند، گل‌های قشنگ هم نه آب دارند و نه هوای سالم. خودِ آقای حکایتی هم دیگر به خاطر جبر طبیعت، پیر شده است. اما در میان این آشفتگی، انگار یک چیزی همچنان دست‌نخورده باقی مانده است: خاطره‌ها. ما آدم‌هایی هستیم که با خاطره‌های‌مان زندگی می‌کنیم، از خاطره‌های‌مان انرژی می‌گیریم و در خاطره‌های‌مان غوطه می‌خوریم.

حکایتی

حالا آقای حکایتی، در همین زمانه‌ی شیر و پلنگ و موش‌های متفاوت، خبر داده که می‌خواهد دوباره آن مجموعه‌ی خاطره‌انگیزش را بسازد. خبر خوش‌حال‌کننده‌ای‌ست. اما وقتی از این حرف می‌زند که اگر بودجه‌ی درست‌ودرمانی به دستش برسد، این مجموعه را خواهد ساخت، کمی مکث می‌کنیم. یعنی در مملکتی که چندده‌میلیارد خرج فیلمی می‌شود که هیچ بازخوردی ندارد و چندصد‌میلیارد خرج سریالی می‌کنند که کسی پایش نمی‌نشیند، برای آقای حکایتی ما نمی‌توانند خرج کنند؟ چرا این پیرمرد حالا باید نگران ردیف شدن بودجه باشد؟ نکند می‌خواهند ما دیگر آن مجری‌های ترکه‌ای و دوست‌داشتنی‌مان را نداشته باشیم؟ نکند می‌خواهند ما دیگر خاطره‌ای نداشته باشیم؟

کشور بی‌قصه، شهر پرقصه را قورت داد. حالا باید غصه بخوریم که چرا آقای حکایتی نباید بتواند قصه بگوید؟ چرا مجری‌های ترکه‌ای و جذاب ما نباید بتوانند در این کشور پرغصه به خواسته‌های دل‌شان برسند؟ همچنان که خیلی‌ها که حق‌شان نیست، رسیده‌اند و خواهند رسید. آقای حکایتی و امثال او، می‌توانند غصه‌ها را به قصه‌ها تبدیل کنند، اگر بی‌قصه‌های بدبخت، چشم دیدن این آدم‌های نازنین را داشته باشند.»

حکایتی

برنامه «زیر گنبد کبود» که به نام شخصیت مجری‌اش «آقای حکایتی» هم شناخته می‌شد، برنامه‌ای ویژه کودکان بود که سری اول آن به نویسندگی ایرج طهماسب در سال ۱۳۶۶ و فصل‌های بعد آن در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۷۴ به نویسندگی راضیه برومند با کارگردانی و طراحی هنری بهرام شاه محمدلو پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

این برنامه در فضای یک فروشگاه با نام «فروشگاه قصه» اجرا می‌شد. این در حالی بود که دست اندرکاران این فروشگاه که ایفاگر نقش‌های آن را در فواصل زمانی مختلف به عهده هنرمندانی چون سوسن مقصودلو، عباس ظفری، مهرداد ابروان، رحمان سیفی آزاد، شاهین کربلایی طاهر، کریم رجبی، محسن شیخی و تعدادی دیگر از هنرمندان بود، با اجرای یک داستان، موضوع تربیتی را بیان می‌کردند، در این راه وظیفه بازیگران قصه‌ها به شکلی بود که می‌بایست موضوع داستان را گسترش داده و مساله‌ای را که در قصه ایجاد شده بود با کمک قصه گو (آقای حکایتی) حل کنند.

در این میان آقای حکایتی با بازی بهرام شاه محمدلو با آن شال گردن معروف و کتاب قصه بزرگش تلاش می‌کرد تا به شیوه‌ای غیر مستقیم و غیر شعاری پیام اخلاقی قصه‌ها را به مخاطبان القا کند. در این لحظات بود که بازیگران با هم توافق می‌کردند که آقای حکایتی قصه‌ای را برایشان تعریف کند و بعد با یک ریتم تند دکور صحنه متناسب با داستان تغییر می‌کرد. یکی از مهم‌ترین و نوستالژیک ترین لحظات تماشای این مجموعه موسیقی فوق ماندگار تیتراژ برنامه به آهنگسازی بهرام دهقانیار بود.

حکایتی

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 205 views بار دسته بندی : چهره ها تاريخ : 1 ژانویه 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.