|

شریعت درباره کودک‌‌همسری چه می‌گوید؟

نسترن فرخه: «روز عقد وقتی که بر سیمای رنگ‌پریده این دختربچه رنگ می‌زدند و سرخاب سفیدابش می‌کردند، قطره‌های اشک به‌آرامی از گوشه چشمانش سرازیر می‌شد».
دختران زیادی هستند که دلایل مختلف، اجباری بر آنها می‌شود تا هرچه زودتر با سیمای تلخ ازدواج در کودکی روبه‌رو شوند و در اغلب مواقع به‌دلیل عدم قدرت تصمیم‌گیری و تحت امر بودن سرپرست خود، به ناچار تن به ازدواج‌هایی می‌دهند که از خیلی جهات آماده آن نبودند و در این میان طبق گفته‌های بیشتر فعالان اجتماعی حوزه کودک، به‌دلیل افزایش مشکلات اقتصادی ازدواج کودکان بیشتر از قبل شده است و خانواده دختر در ازای مبلغی پول، فرزندشان را به خانواده پسر می‌دهند. با وجود کش‌وقوس‌های لوایح مجلس شورای اسلامی و تصویب قانون حمایتی اطفال و نوجوانان، همچنان دردی از مقوله کودک‌همسری کم نشده و بسیاری با توسل به برخی آیات و روایات از ازدواج در سن کودکی دفاع می‌کنند و مانع مؤثر واقع‌شدن انتقادها برای جلوگیری از ازدواج در این سن هستند. همچنین بسیاری بر این باورند که حداقل در موضوع ازدواج در سن پایین که اغلب یا به اجبار بوده یا به‌دلیل عدم شناخت کافی از ازدواج، باید به شکل عرفی به حل‌وفصل آن در قانون پرداخته شود؛ موضوعی که صدیقه وسمقی، اسلام‌پژوه و کارشناس مذهبی به آن اشاره می‌کند و بر این باور است که «‌در هیچ روایتی گفته نشده که از چه سنی ازدواج برای دختر و پسر واجب است و در هیچ‌کجا هم توصیه شرعی نشده که از سن کودکی دخترتان را شوهر دهید، حتی خود پیامبر اسلام هم که الگوی مسلمانان هستند، طبق تاریخ مشهور مسلمانان، در ۲۵‌‌سالگی اولین ازدواج خود را انجام داد؛ بنابراین سن ازدواج هیچ ربطی به سن بلوغ ندارد و هیچ اجباری برای ازدواج در آن سن نیست. هر چیز که در روایات و حتی در قرآن آمده لزوما دلالت بر شرع ندارد، بلکه بسیاری از آنها امور عرفی است. همین الان هم در جامعه ما که بنا داشته قوانین را بر اساس فقه اجرا کند، بسیاری از این قوانین فقهی اجرا نمی‌شود و امکان اجرای آن وجود ندارد».
در قانون اساسی سن ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران اعلام شده که ازدواج افراد کمتر از این سن منوط است به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح که همین امر هم واکنش‌های منفی بسیاری از طرف فعالان و کارشناسان حوزه کودک درپی داشته است که کودک در این سن هیچ‌کدام از نیازهای اولیه ازدواج را نخواهد داشت. حسین میرزایی، ‌روحانی و طراح مدرسه علمیه میرزاحسین اصفهان درباره ازدواج در این سن می‌گوید: «مسئله بحث سن مشخص و معین نیست. ملاک اسلام برای ازدواج مسئله رشد است. پسر و دختر اگر از ابعاد مختلف به رشد رسیدند، البته این کف دارد که کمتر از یک سنی نباشد اما بعد از آن کف، پسر و دختر اگر از جهت عاطفی، عقلی، اجتماعی و... به رشد رسیده باشند زمان ازدواجشان است».
شش ماهه باردار بود، اما نمی‌دانست
سحر 11 سال داشت که یکی از مردان اقوام مادری به او تجاوز می‌کند و خانواده دختر از ترس بی‌آبرویی دختر خردسالشان، متجاوز را مجبور می‌کنند تا سحر را عقد خود کند. اما سحر امتناع می‌کند تا جایی که به‌صورت خودمعرف به اورژانس اجتماعی مراجعه می‌کند، ولی بعد از مدتی به‌دلیل عدم حمایت مناسب از حمایت اورژانس خارج می‌شود. اما سحر از ترس اینکه او را به اجبار عقد مردی 30ساله کنند، پا به خانه نمی‌گذارد و تسلیم خیابان‌ها می‌شود. شب‌های زیادی را در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر تهران روز می‌کند تا اینکه بعد از مدتی برای فرار از زخم‌زبان‌های مردم ازدواج می‌کند. اما زندگی برای این دختربچه بر وفق مراد پیش نرفت و یک روز که از درد اصابت لگدهای همسرش بر شکم و پهلو راهی بیمارستان شده بود، تازه متوجه می‌شود که شش‌ماهه باردار بوده است. دختر 15ساله به دلیل عدم درک کافی از علائم بارداری، به‌هیچ‌وجه برایش محرز نبوده که ماه‌هاست باردار است. سحر بدون حتی یک همراه در بیمارستان، تنها و بی‌پناه زایمان می‌کند، مددکار این دختر در مرکز ساری جمعیت امام علی تعریف می‌کند: «آن روز که به من خبر رسید و به بیمارستان رفتم حتی همسر و مادر خودش هم آنجا نبودند، یک نفر هم نبود تا پیگیری کند بعد زایمان حداقل به او یک تخت بدهند،. این دختر بعد زایمان با بی‌پناهی روی مبلی در بیمارستان دراز کشیده بود». به رسم تقدیر، دو روز بعد نوزاد در بیمارستان فوت می‌کند و بعد از مدتی هم سحر از همسرش جدا می‌شود. حالا سحر کودکی یک‌ساله از ازدواج بی‌سرانجامی دیگر دارد که حین بارداری همسرش را از دست می‌دهد و این روزها تنهاتر از قبل در مسیر سنگلاخ زندگی به جلو می‌رود.
خانواده همسر به‌شدت کتکش می‌زدند
ثریا 13 سال داشته که یکی از مردهای 27ساله فامیل به خواستگاری او می‌آید و این دختر در عالم کودکی برای بخت خود تصمیم می‌گیرد و ازدواج می‌کند؛ ازدواجی که شروع آن با کتک‌کاری و دعواهای زناشویی شروع می‌شود، اما این داستان پرآشوب در خانواده ثریا به همین‌جا ختم نمی‌شود و چندی بعد خواهر هم‌سن‌وسال ثریا به‌اجبار با یکی از مردهای فامیل که از کودکی این دو را نشان هم کرده بودند، ازدواج می‌کند؛ ازدواجی که در آن هیچ حقی برای این دختربچه قائل نبود. یکی از داوطلب‌های جمعیت امام علی می‌گوید: «حتی حق بیرون‌رفتن از خانه را هم نداشت، اگر جایی هم می‌خواست برود باید همراه خواهرشوهرهای خود می‌رفت و برادرشوهر، پدر‌شوهر، شوهر خودش و حتی مادر‌شوهرش به‌شدت او را کتک می‌زدند».
روز عقدش اشک می‌ریخت
از کودکی زهرا و یکی از پسرهای هم‌سن‌و‌سال فامیل را نشان هم کرده بودند تا روزی که زهرا به 16سالگی رسید و صحبت بر سر قرار عقد و عروسی به راه افتاد. فرد فعال در مرکز پاکدشت جمعیت امام علی تعریف می‌کند که «التماس ما را می‌کرد که نگذارید من ازدواج کنم و این پسر را دوست ندارم، تهدید به خودکشی کرد و هر روز در خانه کتک‌کاری بود و مخالفت می‌کرد، اما فایده نداشت و سرانجام ازدواج کرد». روز عقد وقتی بر سیمای رنگ‌پریده این دختر رنگ می‌زدند و سرخاب سفیدابش می‌کردند، قطره‌های اشک به آرامی از گوشه چشمانش سرازیر می‌شد و طعم تلخ این مراسم جشن را تک‌تک میهمان‌ها آن شب به خوبی چشیدند. حالا بعد از سه سال، سه کودک قد‌و‌نیم‌قد را در این مسیر سنگلاخ زندگی به دوش می‌کشد و چاره‌ای هم جز ادامه راه ندارد.
مسئله سن ازدواج نیست، ملاک رشد است
حسین میرزایی، روحانی و طراح مدرسه علمیه میرزا‌حسین اصفهان، در پاسخ به اینکه روایات و احادیث موجود در دین اسلام درباره ازدواج زیر
۱۸ سال چه گفته‌اند؟ می‌گوید: مسئله بحث سن مشخص و معین نیست. ملاک اسلام برای ازدواج مسئله رشد است. پسر و دختر اگر از ابعاد مختلف به رشد رسیده باشند، البته این کف دارد که کمتر از یک سنی نباشد اما بعد از آن کف اگر پسر و دختر از جهت عاطفی، عقلی، اجتماعی و... به رشد رسیده باشند، زمان ازدواجشان است. این روحانی اصولگرا ادامه می‌دهد: به تناسب اقلیم‌ها، رشدها، آموزش‌ها و تربیت‌هایی که افراد شدند ممکن است این سن متفاوت باشد. ممکن است کسی سن بالایی داشته باشد ولی هنوز به آن رشد نرسیده باشد و ممکن است شخصی در سن پایین‌تر به رشد کافی رسیده باشد.شاید کسی در مناطق نیمکره شمالی باشد و دیرتر به سن ازدواج برسد و افرادی نزدیک به خط استوا زودتر به سن ازدواج برسند؛ بنابراین اینکه بگوییم سن ازدواج ۱۸ سال به بالا یا پایین‌تر باشد از جهت طبیعت و رشدی که باید اتفاق بیفتد، خیلی معقول و منطقی نیست. او در پایان صحبت‌هایش اضافه می‌کند: پس ملاک ما رشد است که این رشد هم برای افراد بشر متفاوت است.در اقلیم‌های مختلف این موضوع متفاوت اتفاق می‌افتد و نمی‌توانید نسخه واحدی برای افراد بشر پیدا کنید.
هیچ‌جای اسلام ازدواج دختران در کودکی توصیه نشده
صدیقه وسمقی، اسلام‌پژوه و کارشناس مذهبی، درباره نگاه شریعت به ازدواج در سن پایین در چارچوب ادبیات حوزه، می‌گوید: افراد طرفدار ازدواج در سن پایین می‌گویند روایاتی داریم که سن بلوغ را تعیین کرده، درحالی‌که باید به این مسئله چند پاسخ بدهیم؛ اول اینکه در هیچ روایتی گفته نشده از چه سنی ازدواج برای دختر و پسر واجب است و در هیچ‌جا هم توصیه شرعی نشده که از سن کودکی دخترتان را شوهر دهید، حتی خود پیامبر اسلام هم که الگوی مسلمانان هستند، طبق تاریخ مشهور مسلمانان، در ۲۵سالگی اولین ازدواج خود را انجام داد؛ بنابراین سن ازدواج هیچ ربطی به سن بلوغ ندارد و هیچ اجباری در ازدواج در آن سن نیست. حال فرض بفرمایید که آقایان حوزه بگویند از یک سنی مباح است که ازدواج صورت گیرد، این در حالی است که ما مباحات زیادی داریم که به‌دلیل مصالح گوناگون بزرگ‌تر و مهم‌تر در آنها تصرف می‌کنیم و آن را تغییر می‌دهیم؛ برای نمونه فرض کنید عبور شما از خیابان یک امر مباح است، ولی وقتی یک چراغ قرمز می‌گذارند، دیگر نمی‌توانید عبور کنید. اینها مسائل عقلی است که وقتی ما می‌بینیم شرایط زندگی و ازدواج تغییر کرده، مهارت‌های اجتماعی، اهمیت تحصیل نسبت به گذشته و مسائل اقتصادی تغییر کرده، پس نه‌تنها درمی‌یابیم که مصلحت نیست در سن پایین ازدواج صورت گیرد، بلکه زیان‌های زیادی هم متوجه کودکان و هم متوجه جامعه می‌کند.
وی ادامه می‌دهد: به نظر من ممنوعیت ازدواج زیر ۱۸ سال بر مبنای ادله فقهی هیچ اشکالی ندارد. در واقع در چارچوب ادبیات حوزه و استدلال‌های حوزوی، بسیار ساده و آسان است اگر بگوییم می‌توان برای ازدواج دختران و پسران سن تعیین کرد، بدون اینکه مشکل شرعی پیش آید. اما کسانی که اصرار دارند دختران خیلی زود ازدواج کنند، اصلا توجیه شرعی ندارند، بلکه اصرار آنان به تقلید از دیدگاه‌های سنتی است که می‌خواهند آن را تحمیل کنند و زیر تمسک به شرع، آن دیدگاهی را که پنهان کردند و نمی‌خواهند آشکار شود، پیش ببرند. این افراد فکر می‌کنند اگر دختر زود ازدواج کند دیگر فرصت عرض اندام در مسائل اجتماعی را پیدا نمی‌کند و معتقدند بهتر است دختران تحصیل نکنند و وارد جامعه نشوند، اشتغال هم پیدا نکنند، بلکه به موجوداتی مطیع و فرمانبر از مرد تبدیل شوند؛ یعنی موجوداتی که به مردان سرویس بدهند، چه سرویس جنسی و چه سرویس خدماتی در خانه. این افراد دلشان می‌خواهد زنان چنین موجوداتی باشند و به همین دلیل دلشان می‌خواهد تا فرصت تحصیل، رشدکردن و حضور در جامعه و از این دست حقوق را از زنان بگیرند. راهش هم این است که دختران زود ازدواج کنند و مشغول بچه‌داری، شوهرداری و خانه‌داری شوند.
وسمقی در مورد این طرز تفکر اضافه می‌کند: به نظرم برخی نمی‌خواهند دلایل واقعی خود را برای اصرار به ازدواج کودکان به زبان بیاورند، البته برخی دیگر هم ساده هستند و این دلایل را پنهان نمی‌کنند. این افراد حرف از شرع و شریعت می‌زنند در صورتی که همان‌طور که گفتم شریعت به‌هیچ‌وجه اصرار یا توصیه‌ای برای ازدواج دختر و پسر در سن خاصی نکرده و تعیین سن ازدواج با توجه به مصالح امروز زندگی هیچ مغایرتی با شریعت ندارد. موضوع مهم دیگر این است که هر چیز که در روایات و حتی در قرآن آمده لزوما دلالت بر شرع ندارد، بلکه بسیاری از آنها امور عرفی است. اگر برای مثال خیلی از پاسخ‌های امامان و پیامبر مبتنی بر عرف بوده است؛ مثلا همین موضوع را که دختر در چه سنی بالغ می‌شود، طبق روایات اولین‌بار از عایشه پرسیدند که عایشه هم فقط از آنجا که یک زن بوده، درباره یک امر زنانه نظرش را پرسیدند. پر‌و‌بال‌دادن هر آنچه در روایات آمده و شرعی معرفی‌کردن آنها مبنای درستی ندارد. بسیاری از موضوعات در روایات عرفی هستند و نه شرعی و کاملا عرفی باید به آنها نگاه کرد. اگر پیامبر و امامان آن زمان بر اساس شرایط موجود خود پاسخی به موضوعاتی دادند، ما هم امروز باید بر اساس شرایط مسائل را حل‌وفصل کنیم و اصلا نباید به موضوعات عرفی، شرعی نگاه کرد.
این پژوهشگر در پاسخ به این سؤال که آیا چنین دیدگاه‌هایی منجر به بدبینی به دین می‌شود، می‌گوید: توجه کنید که از نظر من تمام این موضوعات، یعنی موضوعات مدنی، کیفری و حقوقی، عرفی هستند و نه شرعی. حتی در زمان پیامبر هم این موضوعات شرعی نبوده و کاملا عرفی بوده است؛ دلیلش هم این است که اغلب این موضوعات پیش از اسلام و پیش از پیامبر به همین روش و سیاق وجود داشته و آنها را پیامبر اسلام تأسیس نکرده است. در واقع از قبل این قوانین و دیدگاه‌ها، عرف جامعه بوده و استمرار پیدا کرده است. حال اگر کم‌کم شرایط عوض شود و نیاز به اصلاح دیده شود، باید در قانون اصلاحاتی صورت گیرد. اگر خلاف این رویه عمل کنیم و قانون مغایر با مقتضیات و نیازمندی‌های روز را اصلاح نکنیم، باعث بی‌عدالتی می‌شود و اگر قانونی باعث بی‌عدالتی و نارضایتی شود، موجب بدبینی به اسلام و شریعت خواهد شد. به علاوه، قانونی که موجب نارضایتی و بی‌عدالتی شود، قابل اجرا نیست و باعث ایجاد تنش و چالش می‌شود. همین الان هم در جامعه ما که بنا داشته قوانین را بر اساس فقه اجرا کند، برخي از این قوانین فقهی اجرا نمی‌شود و امکان اجرای آن وجود ندارد، اما این آقایان فکر نمی‌کنند که چرا این اتفاق می‌افتد. آنان توجه ندارند که قانون، امری عرفی است. اساسا قانون چرا وضع می‌شود؟ تا مشکلات را حل‌وفصل کند نه اینکه مشکلاتی را اضافه کند. اگر قانون مشکلات را حل‌وفصل نکند و باعث رضایت نشود آن قانون بی‌فایده است و باید کنار گذاشته شود. بنابراین همان‌طور که گفتم تمام این موضوعات عرفی است و باید قوانین متناسب با شرایط امروز توسط حقوق‌دانان، کارشناسان حقوقی، اجتماعی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و... وضع شود و تا زمانی که این اتفاق نیفتد و بخواهیم روایات و قوانین عرفی جامعه اولین مسلمانان را الگو و منبع قانون‌گذاری قرار دهیم، نمی‌توانیم مشکلات را حل کنیم، بلکه مشکلات افزایش خواهد یافت.
نسترن فرخه: «روز عقد وقتی که بر سیمای رنگ‌پریده این دختربچه رنگ می‌زدند و سرخاب سفیدابش می‌کردند، قطره‌های اشک به‌آرامی از گوشه چشمانش سرازیر می‌شد».
دختران زیادی هستند که دلایل مختلف، اجباری بر آنها می‌شود تا هرچه زودتر با سیمای تلخ ازدواج در کودکی روبه‌رو شوند و در اغلب مواقع به‌دلیل عدم قدرت تصمیم‌گیری و تحت امر بودن سرپرست خود، به ناچار تن به ازدواج‌هایی می‌دهند که از خیلی جهات آماده آن نبودند و در این میان طبق گفته‌های بیشتر فعالان اجتماعی حوزه کودک، به‌دلیل افزایش مشکلات اقتصادی ازدواج کودکان بیشتر از قبل شده است و خانواده دختر در ازای مبلغی پول، فرزندشان را به خانواده پسر می‌دهند. با وجود کش‌وقوس‌های لوایح مجلس شورای اسلامی و تصویب قانون حمایتی اطفال و نوجوانان، همچنان دردی از مقوله کودک‌همسری کم نشده و بسیاری با توسل به برخی آیات و روایات از ازدواج در سن کودکی دفاع می‌کنند و مانع مؤثر واقع‌شدن انتقادها برای جلوگیری از ازدواج در این سن هستند. همچنین بسیاری بر این باورند که حداقل در موضوع ازدواج در سن پایین که اغلب یا به اجبار بوده یا به‌دلیل عدم شناخت کافی از ازدواج، باید به شکل عرفی به حل‌وفصل آن در قانون پرداخته شود؛ موضوعی که صدیقه وسمقی، اسلام‌پژوه و کارشناس مذهبی به آن اشاره می‌کند و بر این باور است که «‌در هیچ روایتی گفته نشده که از چه سنی ازدواج برای دختر و پسر واجب است و در هیچ‌کجا هم توصیه شرعی نشده که از سن کودکی دخترتان را شوهر دهید، حتی خود پیامبر اسلام هم که الگوی مسلمانان هستند، طبق تاریخ مشهور مسلمانان، در ۲۵‌‌سالگی اولین ازدواج خود را انجام داد؛ بنابراین سن ازدواج هیچ ربطی به سن بلوغ ندارد و هیچ اجباری برای ازدواج در آن سن نیست. هر چیز که در روایات و حتی در قرآن آمده لزوما دلالت بر شرع ندارد، بلکه بسیاری از آنها امور عرفی است. همین الان هم در جامعه ما که بنا داشته قوانین را بر اساس فقه اجرا کند، بسیاری از این قوانین فقهی اجرا نمی‌شود و امکان اجرای آن وجود ندارد».
در قانون اساسی سن ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران اعلام شده که ازدواج افراد کمتر از این سن منوط است به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح که همین امر هم واکنش‌های منفی بسیاری از طرف فعالان و کارشناسان حوزه کودک درپی داشته است که کودک در این سن هیچ‌کدام از نیازهای اولیه ازدواج را نخواهد داشت. حسین میرزایی، ‌روحانی و طراح مدرسه علمیه میرزاحسین اصفهان درباره ازدواج در این سن می‌گوید: «مسئله بحث سن مشخص و معین نیست. ملاک اسلام برای ازدواج مسئله رشد است. پسر و دختر اگر از ابعاد مختلف به رشد رسیدند، البته این کف دارد که کمتر از یک سنی نباشد اما بعد از آن کف، پسر و دختر اگر از جهت عاطفی، عقلی، اجتماعی و... به رشد رسیده باشند زمان ازدواجشان است».
شش ماهه باردار بود، اما نمی‌دانست
سحر 11 سال داشت که یکی از مردان اقوام مادری به او تجاوز می‌کند و خانواده دختر از ترس بی‌آبرویی دختر خردسالشان، متجاوز را مجبور می‌کنند تا سحر را عقد خود کند. اما سحر امتناع می‌کند تا جایی که به‌صورت خودمعرف به اورژانس اجتماعی مراجعه می‌کند، ولی بعد از مدتی به‌دلیل عدم حمایت مناسب از حمایت اورژانس خارج می‌شود. اما سحر از ترس اینکه او را به اجبار عقد مردی 30ساله کنند، پا به خانه نمی‌گذارد و تسلیم خیابان‌ها می‌شود. شب‌های زیادی را در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر تهران روز می‌کند تا اینکه بعد از مدتی برای فرار از زخم‌زبان‌های مردم ازدواج می‌کند. اما زندگی برای این دختربچه بر وفق مراد پیش نرفت و یک روز که از درد اصابت لگدهای همسرش بر شکم و پهلو راهی بیمارستان شده بود، تازه متوجه می‌شود که شش‌ماهه باردار بوده است. دختر 15ساله به دلیل عدم درک کافی از علائم بارداری، به‌هیچ‌وجه برایش محرز نبوده که ماه‌هاست باردار است. سحر بدون حتی یک همراه در بیمارستان، تنها و بی‌پناه زایمان می‌کند، مددکار این دختر در مرکز ساری جمعیت امام علی تعریف می‌کند: «آن روز که به من خبر رسید و به بیمارستان رفتم حتی همسر و مادر خودش هم آنجا نبودند، یک نفر هم نبود تا پیگیری کند بعد زایمان حداقل به او یک تخت بدهند،. این دختر بعد زایمان با بی‌پناهی روی مبلی در بیمارستان دراز کشیده بود». به رسم تقدیر، دو روز بعد نوزاد در بیمارستان فوت می‌کند و بعد از مدتی هم سحر از همسرش جدا می‌شود. حالا سحر کودکی یک‌ساله از ازدواج بی‌سرانجامی دیگر دارد که حین بارداری همسرش را از دست می‌دهد و این روزها تنهاتر از قبل در مسیر سنگلاخ زندگی به جلو می‌رود.
خانواده همسر به‌شدت کتکش می‌زدند
ثریا 13 سال داشته که یکی از مردهای 27ساله فامیل به خواستگاری او می‌آید و این دختر در عالم کودکی برای بخت خود تصمیم می‌گیرد و ازدواج می‌کند؛ ازدواجی که شروع آن با کتک‌کاری و دعواهای زناشویی شروع می‌شود، اما این داستان پرآشوب در خانواده ثریا به همین‌جا ختم نمی‌شود و چندی بعد خواهر هم‌سن‌وسال ثریا به‌اجبار با یکی از مردهای فامیل که از کودکی این دو را نشان هم کرده بودند، ازدواج می‌کند؛ ازدواجی که در آن هیچ حقی برای این دختربچه قائل نبود. یکی از داوطلب‌های جمعیت امام علی می‌گوید: «حتی حق بیرون‌رفتن از خانه را هم نداشت، اگر جایی هم می‌خواست برود باید همراه خواهرشوهرهای خود می‌رفت و برادرشوهر، پدر‌شوهر، شوهر خودش و حتی مادر‌شوهرش به‌شدت او را کتک می‌زدند».
روز عقدش اشک می‌ریخت
از کودکی زهرا و یکی از پسرهای هم‌سن‌و‌سال فامیل را نشان هم کرده بودند تا روزی که زهرا به 16سالگی رسید و صحبت بر سر قرار عقد و عروسی به راه افتاد. فرد فعال در مرکز پاکدشت جمعیت امام علی تعریف می‌کند که «التماس ما را می‌کرد که نگذارید من ازدواج کنم و این پسر را دوست ندارم، تهدید به خودکشی کرد و هر روز در خانه کتک‌کاری بود و مخالفت می‌کرد، اما فایده نداشت و سرانجام ازدواج کرد». روز عقد وقتی بر سیمای رنگ‌پریده این دختر رنگ می‌زدند و سرخاب سفیدابش می‌کردند، قطره‌های اشک به آرامی از گوشه چشمانش سرازیر می‌شد و طعم تلخ این مراسم جشن را تک‌تک میهمان‌ها آن شب به خوبی چشیدند. حالا بعد از سه سال، سه کودک قد‌و‌نیم‌قد را در این مسیر سنگلاخ زندگی به دوش می‌کشد و چاره‌ای هم جز ادامه راه ندارد.
مسئله سن ازدواج نیست، ملاک رشد است
حسین میرزایی، روحانی و طراح مدرسه علمیه میرزا‌حسین اصفهان، در پاسخ به اینکه روایات و احادیث موجود در دین اسلام درباره ازدواج زیر
۱۸ سال چه گفته‌اند؟ می‌گوید: مسئله بحث سن مشخص و معین نیست. ملاک اسلام برای ازدواج مسئله رشد است. پسر و دختر اگر از ابعاد مختلف به رشد رسیده باشند، البته این کف دارد که کمتر از یک سنی نباشد اما بعد از آن کف اگر پسر و دختر از جهت عاطفی، عقلی، اجتماعی و... به رشد رسیده باشند، زمان ازدواجشان است. این روحانی اصولگرا ادامه می‌دهد: به تناسب اقلیم‌ها، رشدها، آموزش‌ها و تربیت‌هایی که افراد شدند ممکن است این سن متفاوت باشد. ممکن است کسی سن بالایی داشته باشد ولی هنوز به آن رشد نرسیده باشد و ممکن است شخصی در سن پایین‌تر به رشد کافی رسیده باشد.شاید کسی در مناطق نیمکره شمالی باشد و دیرتر به سن ازدواج برسد و افرادی نزدیک به خط استوا زودتر به سن ازدواج برسند؛ بنابراین اینکه بگوییم سن ازدواج ۱۸ سال به بالا یا پایین‌تر باشد از جهت طبیعت و رشدی که باید اتفاق بیفتد، خیلی معقول و منطقی نیست. او در پایان صحبت‌هایش اضافه می‌کند: پس ملاک ما رشد است که این رشد هم برای افراد بشر متفاوت است.در اقلیم‌های مختلف این موضوع متفاوت اتفاق می‌افتد و نمی‌توانید نسخه واحدی برای افراد بشر پیدا کنید.
هیچ‌جای اسلام ازدواج دختران در کودکی توصیه نشده
صدیقه وسمقی، اسلام‌پژوه و کارشناس مذهبی، درباره نگاه شریعت به ازدواج در سن پایین در چارچوب ادبیات حوزه، می‌گوید: افراد طرفدار ازدواج در سن پایین می‌گویند روایاتی داریم که سن بلوغ را تعیین کرده، درحالی‌که باید به این مسئله چند پاسخ بدهیم؛ اول اینکه در هیچ روایتی گفته نشده از چه سنی ازدواج برای دختر و پسر واجب است و در هیچ‌جا هم توصیه شرعی نشده که از سن کودکی دخترتان را شوهر دهید، حتی خود پیامبر اسلام هم که الگوی مسلمانان هستند، طبق تاریخ مشهور مسلمانان، در ۲۵سالگی اولین ازدواج خود را انجام داد؛ بنابراین سن ازدواج هیچ ربطی به سن بلوغ ندارد و هیچ اجباری در ازدواج در آن سن نیست. حال فرض بفرمایید که آقایان حوزه بگویند از یک سنی مباح است که ازدواج صورت گیرد، این در حالی است که ما مباحات زیادی داریم که به‌دلیل مصالح گوناگون بزرگ‌تر و مهم‌تر در آنها تصرف می‌کنیم و آن را تغییر می‌دهیم؛ برای نمونه فرض کنید عبور شما از خیابان یک امر مباح است، ولی وقتی یک چراغ قرمز می‌گذارند، دیگر نمی‌توانید عبور کنید. اینها مسائل عقلی است که وقتی ما می‌بینیم شرایط زندگی و ازدواج تغییر کرده، مهارت‌های اجتماعی، اهمیت تحصیل نسبت به گذشته و مسائل اقتصادی تغییر کرده، پس نه‌تنها درمی‌یابیم که مصلحت نیست در سن پایین ازدواج صورت گیرد، بلکه زیان‌های زیادی هم متوجه کودکان و هم متوجه جامعه می‌کند.
وی ادامه می‌دهد: به نظر من ممنوعیت ازدواج زیر ۱۸ سال بر مبنای ادله فقهی هیچ اشکالی ندارد. در واقع در چارچوب ادبیات حوزه و استدلال‌های حوزوی، بسیار ساده و آسان است اگر بگوییم می‌توان برای ازدواج دختران و پسران سن تعیین کرد، بدون اینکه مشکل شرعی پیش آید. اما کسانی که اصرار دارند دختران خیلی زود ازدواج کنند، اصلا توجیه شرعی ندارند، بلکه اصرار آنان به تقلید از دیدگاه‌های سنتی است که می‌خواهند آن را تحمیل کنند و زیر تمسک به شرع، آن دیدگاهی را که پنهان کردند و نمی‌خواهند آشکار شود، پیش ببرند. این افراد فکر می‌کنند اگر دختر زود ازدواج کند دیگر فرصت عرض اندام در مسائل اجتماعی را پیدا نمی‌کند و معتقدند بهتر است دختران تحصیل نکنند و وارد جامعه نشوند، اشتغال هم پیدا نکنند، بلکه به موجوداتی مطیع و فرمانبر از مرد تبدیل شوند؛ یعنی موجوداتی که به مردان سرویس بدهند، چه سرویس جنسی و چه سرویس خدماتی در خانه. این افراد دلشان می‌خواهد زنان چنین موجوداتی باشند و به همین دلیل دلشان می‌خواهد تا فرصت تحصیل، رشدکردن و حضور در جامعه و از این دست حقوق را از زنان بگیرند. راهش هم این است که دختران زود ازدواج کنند و مشغول بچه‌داری، شوهرداری و خانه‌داری شوند.
وسمقی در مورد این طرز تفکر اضافه می‌کند: به نظرم برخی نمی‌خواهند دلایل واقعی خود را برای اصرار به ازدواج کودکان به زبان بیاورند، البته برخی دیگر هم ساده هستند و این دلایل را پنهان نمی‌کنند. این افراد حرف از شرع و شریعت می‌زنند در صورتی که همان‌طور که گفتم شریعت به‌هیچ‌وجه اصرار یا توصیه‌ای برای ازدواج دختر و پسر در سن خاصی نکرده و تعیین سن ازدواج با توجه به مصالح امروز زندگی هیچ مغایرتی با شریعت ندارد. موضوع مهم دیگر این است که هر چیز که در روایات و حتی در قرآن آمده لزوما دلالت بر شرع ندارد، بلکه بسیاری از آنها امور عرفی است. اگر برای مثال خیلی از پاسخ‌های امامان و پیامبر مبتنی بر عرف بوده است؛ مثلا همین موضوع را که دختر در چه سنی بالغ می‌شود، طبق روایات اولین‌بار از عایشه پرسیدند که عایشه هم فقط از آنجا که یک زن بوده، درباره یک امر زنانه نظرش را پرسیدند. پر‌و‌بال‌دادن هر آنچه در روایات آمده و شرعی معرفی‌کردن آنها مبنای درستی ندارد. بسیاری از موضوعات در روایات عرفی هستند و نه شرعی و کاملا عرفی باید به آنها نگاه کرد. اگر پیامبر و امامان آن زمان بر اساس شرایط موجود خود پاسخی به موضوعاتی دادند، ما هم امروز باید بر اساس شرایط مسائل را حل‌وفصل کنیم و اصلا نباید به موضوعات عرفی، شرعی نگاه کرد.
این پژوهشگر در پاسخ به این سؤال که آیا چنین دیدگاه‌هایی منجر به بدبینی به دین می‌شود، می‌گوید: توجه کنید که از نظر من تمام این موضوعات، یعنی موضوعات مدنی، کیفری و حقوقی، عرفی هستند و نه شرعی. حتی در زمان پیامبر هم این موضوعات شرعی نبوده و کاملا عرفی بوده است؛ دلیلش هم این است که اغلب این موضوعات پیش از اسلام و پیش از پیامبر به همین روش و سیاق وجود داشته و آنها را پیامبر اسلام تأسیس نکرده است. در واقع از قبل این قوانین و دیدگاه‌ها، عرف جامعه بوده و استمرار پیدا کرده است. حال اگر کم‌کم شرایط عوض شود و نیاز به اصلاح دیده شود، باید در قانون اصلاحاتی صورت گیرد. اگر خلاف این رویه عمل کنیم و قانون مغایر با مقتضیات و نیازمندی‌های روز را اصلاح نکنیم، باعث بی‌عدالتی می‌شود و اگر قانونی باعث بی‌عدالتی و نارضایتی شود، موجب بدبینی به اسلام و شریعت خواهد شد. به علاوه، قانونی که موجب نارضایتی و بی‌عدالتی شود، قابل اجرا نیست و باعث ایجاد تنش و چالش می‌شود. همین الان هم در جامعه ما که بنا داشته قوانین را بر اساس فقه اجرا کند، برخي از این قوانین فقهی اجرا نمی‌شود و امکان اجرای آن وجود ندارد، اما این آقایان فکر نمی‌کنند که چرا این اتفاق می‌افتد. آنان توجه ندارند که قانون، امری عرفی است. اساسا قانون چرا وضع می‌شود؟ تا مشکلات را حل‌وفصل کند نه اینکه مشکلاتی را اضافه کند. اگر قانون مشکلات را حل‌وفصل نکند و باعث رضایت نشود آن قانون بی‌فایده است و باید کنار گذاشته شود. بنابراین همان‌طور که گفتم تمام این موضوعات عرفی است و باید قوانین متناسب با شرایط امروز توسط حقوق‌دانان، کارشناسان حقوقی، اجتماعی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و... وضع شود و تا زمانی که این اتفاق نیفتد و بخواهیم روایات و قوانین عرفی جامعه اولین مسلمانان را الگو و منبع قانون‌گذاری قرار دهیم، نمی‌توانیم مشکلات را حل کنیم، بلکه مشکلات افزایش خواهد یافت.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها