قطعا در روزهای اخیر مطالب زیادی راجع به شعار «زن، زندگی، آزادی» خواندهاید اما این بار مطلبی برای شما آوردهایم که مفهومی ژرف وعمیقتر از آنچه تاکنون شنیدهاید را در بر دارد.
سرپی: قطعا در روزهای اخیر مطالب زیادی راجع به شعار «زن، زندگی، آزادی» خواندهاید اما این بار مطلبی برای شما آوردهایم که مفهومی ژرف وعمیقتر از آنچه تاکنون شنیدهاید را در بر دارد. متن زیر را بخوانید
بیبی مریم بختیاری در سال ۱۲۵۳ در چغاخور بختیاری زاده شد و در خانوادهای مبارز و سرشناس پرورش یافت.
پدرش خان بود و در زمان حیات، او را تشویق به آموزش سوارکاری، تیراندازی و خواندن و نوشتن کرد و بعد از فوت پدر، برادرش مشوق او در علمآموزی و چنین مهارتهایی بود. آموزش کارهایی که در آن دوران هنجارشکنی محسوب میشد و قطعا عدهای تهیمغز معتقد بودند انجام آن برای زنها بیحیایی و بی بند و باریست!
و همین تفاوت و سبک تفکر خانوادهاش در اندیشهها و بنمایههای فکری او نیز تاثیر گذاشت.
لقب بیبی به معنی دختر شاه یا خان را پدرش به او داد. وی در نوشتههایش ذکر کرده: وقتی سرنوشت زنان بزرگ تاریخ را میخواندم میگفتم من هم باید یک روز مثل اینها ملکه شوم و برای کشورم کاری بکنم!
او از ازدواج اول سه فرزند داشت و وقتی همسرش کشته شد به خانه پدری بازگشت و در سن ۲۴سالگی مجدد ازدواج کرد.
این بار چون همسرش مخالف راه او در پشتیبانی از آزادیخواهان بود بیپروایی کرد و پس از ۶ سال زندگی مشترک از او جدا شد. البته دور از تصور نبود! چرا که او مفهوم آزادگی را درک کرده و با وجود همه آداب و رسوم قومی و تعصبات آن زمان که تنها هنر زن را در تعدد فرزندآوری و کارهای روزمره مثل همسرداری و … میدانستند، برای اهداف بزرگترش محیا شد و به خاطر رسیدن به آن بسیاری از این قواعد را برهم زد!
سپس به اصفهان رفت و خانهاش را پایگاه مشروطهخواهان و پناهگاه شخصیتهای مبارزی چون محمد مصدق و علی اکبر دهخدا کرد. او خاطراتش را از کودکی تا آغاز انقلاب مشروطه نوشته که از آثار ماندگار نبرد بختیاریها علیه خودکامگی و نیروهای روس و انگلیس به شمار میآید.
وی در فتح تهران توسط مشروطهخواهان نقش برجستهای داشت و در جنگ جهانی اول از نفوذ و سرمایه مالی خانوادگیاش بهره برد و در نبرد با قشون روس و انگلیس و رهایی بخشهایی از ایران، کمکهای بزرگی کرد و آوازهاش به عنوان «سردار مریم بختیاری» پیچید.
سرانجام بیبی مریم در ۶۳ سالگی در اصفهان درگذشت.