ماجرای دختر ۲۲سالهای به نام مهسا امینی که مدعی شدهاند توسط گشت ارشاد بازداشت و پس از ۲ ساعت از وزرا، به بیمارستان منتقل شده حالا پربازدید شده است.
سرپی: ماجرای دختر ۲۲سالهای به نام مهسا امینی که مدعی شدهاند توسط گشت ارشاد بازداشت و پس از ۲ ساعت از وزرا، به بیمارستان منتقل شده حالا پربازدید شده است.
مهسا امینی که از سنندج به تهران سفر کرده بود، همراه دخترخالهاش بود که توسط ماموران گشت ارشاد تذکر دریافت میکند. ماموران به او گفتند مساله خاصی پیش نخواهد آمد و او فقط باید در کلاس توجیهی ۴۰ دقیقهای درباره حجاب شرکت کند.
به هر حال خبرهایی که از او در حال حاضر مخابره میشود حاکی از بهبودی ندارد و وضعیت اغما آخرین خبریست که درباره مهسا امینی به گوش میرسد.
مهدی یردانیخرم، نویسنده و روزنامهنگار درباره این حادثه مینویسد: دختری زیرِ اغماء… تنِ دختری بیستودو ساله که در روزهای آخر شهریور به تفرج آمده بود در اغماءست. من نمیخواهم «تاریخ» بعدها ما را فلان و بهمان به یاد آورد. من میخواستم این دختر گرمِ خاطرات خوش به شهرش بازگردد و خواب ببیند. دیگر چیزی مانده؟ من هیچ اهمیتی نمیدهم که نسل بعد یا بعدتر چه بگوید، برای من این روزهایی که هستم مهم است. این غمها دیگر واقعن طاقتشکن است. فضای مجازی هم شده جایی برای تماشای مکرر این رنجها. به کجای این شبِ تیره بیاویزم قبای ژندهی خویش را / تا کِشم از سینهی پردردِ خود بیرون/ تیرهای زهر را دلخون/وای بر من… در بیمارستانِ کسرای تهران دختری زیر اغماست، در حالِ نبرد با رنجی که دیگران بهقرعه برای او تدارک دیدند. من خسته شدم از بس پی شمع رفتم. بنشینید سناریو بنویسد برای این اتفاق تازه که دختری زیر اغماست.
اسد امرایی، مترجم و رونامهنگار نوشت: دختر جوان زیبایی را که همراه خانوادهاش نمیدانم برای درمان یا تفرج آمده یا به دیدار اقوام و نمیدانم چه بازداشت میکنند که حجابش را رعایت نکرده و به قول فارس هنجارشکنی کرده و به رغم اصرار همراهانش میبرند تا توجیهش کنند ظاهرا چنان چهرهی رحمانی نشانش میدهند که از ترس نزدیک است قالب تهی کند و حالا که روی تخت بیمارستان با مرگ دستوپنجه نرم میکند میگویند دچار حمله قلبی شده. مهسا امینی جوان است امیدوارم زنده بماند، امیدوارم زبان بگشاید و به زندگی برگردد و امیدوارم امیدواریام بیهوده نباشد. اما یقین دارم آن چهرهی رحمانی را که نشانش دادهاند هرگز فراموش نخواهد کرد. یک سخن هم با مافوق آن ماموری که به خیال خودش آمدهاست این دختر هنجارشکن را توجیه کند و آموزش دهد و یقین دارم کلام منسوب به علی علیهالسلام درباره کندن خلخال از پای دختر یهودی گوشش نخورده و اگر خورده سعادت مردن و شهادت نداشته. من خودم دو دختر دارم و ترجیح میدهم از شنیدن چنین خبری بمیرم.
فرزانه ابراهیمزاده، خبرنگار هم واکنش خود را اینگونه بیان میکند: مهسا امینی یکی از ما شاید همه خود ما باشد. یکی از ما که دوست نداریم شبیه آنچه به ما دیکته کردند باشیم، دوست داریم خودمان باشیم. مهسا امینی هر کدام از ما است در آن ونهای گشت ارشاد موبایل و کارتش را میگیرند. مهسا امینی ماییم که مدتهاست به کما رفتهایم.
کریم نیکونظر، نویسنده حوزه سینما معتقد است: هیچچیز جهان عادلانه نیست اما بیعدالتی تاوان دارد. آنچه سر مهسا امینی آمده نه توطئه است نه نقشهی اینوآن. همهچیز در ایران، در تهران و در ساختمانی رخ داده مشهور برای زنان ما و ایبسا مردان، با تابلو و نام مشخص. دختری سالم وارد شده، پیکر نیمهجانش بیرون آمده. نه تفسیر لازم دارد نه استعاره. پیروزی صریح ایدئولوژی بر زندگی. لطفا در لفافه نپیچیدش؛ به اسم «یک اشتباه» با آن برخورد نکنید. توجیهش نکنید. ببینیدش و درکش کنید؛ جسم نیمهجان یک خانم روبهروی ماست، جلو چشممان.
علی سیدآبادی، پژوهشگر ادبیات نیز واکنش متفاوتی داشته: اگر اهل دین هستید، حتی در یک مورد چیزی شبیه به گشت ارشاد در زندگی پیامبر(ص) و امامان(س) پیدا نمیکنید. اگر اهل قانونید، این شیوه خلاف قانون است و گشت ارشاد را در جای قاضی و دادگاه مینشاند، و در جایی که قانون صراحت ندارد و ساکت است، مردم را مجازات میکند که بیاحترامی در خیابان و کشاندن به بازداشتگاه و ضرب و شتم و برخوردهای ناشایست همه مجازات است.
اگر اهل اکثریت هستید، اکثریت مردم مخالف وجود گشتهای ارشاد هستند. اگر فقط دینداران را مردم حساب میکنید، باز هم اکثریت آنان مخالف این شیوهها هستند. اگر به مصلحت حکومت فکر میکنید، باز هم گشت ارشاد به مصلحت هیچکس نیست.
اگر نتیجهگرایید با خودتان خلوت کنید و ببینید در برابر این همه نارضایتی حاصل از گشت ارشاد، چه به دست آورده اید؟ واقعا چه به دست آوردهاید؟ این همه اصرار بر نادرستی چه فایدهای برایتان دارد جز به رخ کشیدن زور و ایستادن در برابر اکثریت؟
حکایت اینها، حکایت نابینا و چاه است و تعجبم از مومنان است که ادامهی راه این نابینایان را میبینند و خاموشند:
وگر بینی که نابینا و چاه است / اگر خاموش بنشینی گناه است